مطالب وبلاگ را چگونه ارزیابی می کنید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 237
کل نظرات : 29

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 38
باردید دیروز : 55
بازدید هفته : 96
بازدید ماه : 93
بازدید سال : 2031
بازدید کلی : 84085

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صاحبدلان و آدرس sahebdelan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 55
بازدید هفته : 96
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 84085
تعداد مطالب : 237
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها راکم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است…
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی…

تعداد بازدید از این مطلب: 168
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

یادمان باشد، فردا ،حتما، ناز گل را بکشیم...

حق به شب بو بدهیم...
و نخندیم دیگر، به ترکهای دل هر گلدان...!!
و به انگشت، نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا...! زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی ...

تعداد بازدید از این مطلب: 156
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

این صدای گریه از کجا می یاد
چرا لحظه لحظه دورم می کنن
من که هستم هنوز نفس دارم
واسه چی زنده به گورم می کنن
وای که لالایی مرگو می شنوم
داره باورم می شه مرده منم
چی داره می خوره استخونمو
این چیه رد می شه از رو بدنم
چرا هیچ دعایی یادم نمی یاد
آی خدا چرا بهم نمی رسی
اینجا تاریکه دارم دق می کنم
چرا دستامو نمی گیره کسی
از تو روزای سیاه سفید من
نکنه هر چی بده پیش بکشن
داره گرمم می شه داغه نفسام
نکنه منو به آتیش بکشن
نه دیگه بر نمی گردی نمی شه
جاده ها اینجا همه یکطرفه است
همه ی درا به روت بسته می شه
آخ که می گیره و می میره نفس
اینجا هیچ کسی نگات نمی کنه
هر طرف بری به بن بست می رسی
اینجا ذره ذره می پوسه تنت
اینجا دستاتو نمی گیره کسی
جز خدا هیچکی نمی مونه برات
شیشه ی دل همه سنگ شده
ولی تو، تو قبرتم داد بزن
آی خدا دلم واست تنگ شده

تعداد بازدید از این مطلب: 173
موضوعات مرتبط: عمومی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

بگو دکترا برن این نفسای آخره
تو فقط برام بخند اینجوری خیلی بهتره

دم آخری بذار سیر بشینم نگات کنم
غزل آخرمو فدای خنده هات کنم

عزیزم گریه نکن خراب هر هق هقتم
کاش نفس یاری کنه بازم بگم عاشقتم

بگو هیچکسی نیاد میخوام باهات تنها باشم
دستاتو به من بده که دارم از هم می پاشم

دیگه بی تابی نکن آشفته حالم میکنی
قبل رفتنم (؟) گلم بگو حلالم میکنی


با تو ام تا به ابد نمیشی از دلم جدا
گل مهربون من قرارمون پیش خدا

رد خنده هاتو هیچکسی نشونم نمیده
تا میام حرف بزنم گریه امونم نمیده

میدونم سخته ولی رفتنه من حقیقته
واسه من گریه نکن این آخرین وصیته


بگو هیچکسی نیاد میخوام باهات تنها باشم
دستاتو به من بده که دارم از هم می پاشم

دیگه بی تابی نکن آشفته حالم میکنی
قبل رفتنم (؟) گلم بگو حلالم میکنی

تعداد بازدید از این مطلب: 179
موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

قراربود بمونی کنار غرورم

نگو قسمت اینه نگو از تو دورم

قرار بود بیای توی بی کسی هام

یه کاری کن واسه دل واپسی هام

چقدر بغض کردم کنارم نبودی

هزاربار دلم خواست ببارم نبودی

نبودی ببینی چقدر سوت و کورم

چقدر بی قرارم چقدر بی عبورم

خودت نیستی اما غمت روبرومه

میخندم به بغضی که توی گلومه

دیگه هیچ امیدی به بر گشتنت نیست

اینو من نمیگم خلق جاده میگه

شقیقت سفیده داری پیر میشی

چقدر آینه حرفاشو ساده میگه

تعداد بازدید از این مطلب: 167
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

حلالم کن دارم میرم

حلالم کن دارم میرم

چه قدر این لحظه دلگیره

گناهی گردنم نیست

همش تقصیر تقدیره

پر از بغزم پر از گریه

پر از تلخی و شیرینی

حلالم کن دارم میرم

منو هر گز نمیبینی

حلالم کن اگه دستام به دستای تو عادت کرد

ببین دنیای عاشق کش به ما خیانت کرد

کلاف آرزوهامو چرا هیچکی نمی بافه

برای ما دو تا عاشق جدایی دور از انصافه

تو رویای منی اما

من از کابوس لبریزم

چه مظلومانه می باری

چه مظلومانه می ریز

نگام کن لحظه ی زنده نفس

چه تلخه هم و خوشی

چه وحشتناک دلکندن

چه سخته فراموشی

تعداد بازدید از این مطلب: 209
موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

هر که عاشق شد جفا بسیار می باید کشید

بهر یک گل صد جفا از خار می باید کشید

من به مرگم راضی ام اما نمی آید عجل

بخت بد بین از عجل هم ناز می باید کشید

تعداد بازدید از این مطلب: 210
موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391
نظرات

زبانم را نمی دانی !
نگاهم را نمی بینی !

ز اشکم بی خبر ماندی و آهم را نمی بینی

سخن ها خفته در چشمم
نگاهم صد زبان دارد

چرا طرز نگاهم را نمی بینی؟

چرا یک دم کنار من نمی مانی
چرا یک دم بیاد من نمی آیی

به یاد آور تو آن روز طلایی را
 به یاد آور

نگاهم چیست جز عشقت
تو روی از من چه پوشانی

مگر ای ماه، چشم بی گناهم را نمی بینی

سیه چشمان من موی سپیدم را نگاهی کن
مگر در چشم من روز سیاهم را نمی بینی؟

چرا یک دم کنار من نمی مانی
چرا یک دم بیاد من نمی آیی

به یاد آور تو آنروز طلایی را
به یاد آور به یاد آور

تعداد بازدید از این مطلب: 168
موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

ای خدا من به کسی کاری ندارم ولی زخم از همه خوردن شده کارم
از غریب و کسی که وصله جونه پشت پا خوردن و مردن شده کارم
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
بعضی ها قیده همه چیرو زدن بعضی ها اسیر اقبال بدن
اون بالا نشستی گوش کن ای خدا چه عذابیه به دنیا امدن
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد
هر کجا پا میزارم هر جا که میرم پیشه چشمام میبینم حلقه داری
ای خدا من خودمم هیچ نمیدونم چرا هر گل پیش چشمام میشه خاری
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد
مرگ تدریجی شده هستی برام نقش خنده دیگه مرده رو لبام
ای خدا هر کسی از راه می رسه می کنه چاه دو رنگی پیش پام
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد

 

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 174
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

قصه بی سر و سامانی من گوش کنيد
گفتگوی منو حيرانی من گوش کنيد
شرح اين قصه جانسوز نهفتن تا کی
سوختم ، سوختم اين راز نگفتن تا کی
روزگاری من و دل ساکن کويی بوديم
ساکن کوی بت عربده جويـی بوديم
دين و دل باخته ديوانه رويی بوديم
بسته سلسله ، سلسله مويی بوديم
کس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود
يک گرفتار از اين جمله که هستند نبود
نرگس غمه زنش اين همه بيمار نداشت
سنبل پر شکنش هيچ گرفتار نداشت
اين همه مشتری و گرمی بازار نداشت
يوسفی بود ولی هيچ خريدار نداشت
اول آن کس که خريدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت
با دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت
شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از نا خوشی روی تو رفت
حاش آلله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحت آميز کسان گوش کند

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 191
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

مثه دیوونه های کم تحمل
مثه آواره های زخم خورده
نشستم از رو تقویمای بی تو
تمومه روز و شب هامو شمردم

شبیه دوره گردای پریشون
یه عمره رده پاتو دوره کردم
سراغت رو گرفتم کوچه کوچه
کمک کن دسته خالی بر نگردم

نمیدونی که وقته گریه کردن
ته قلبم چه خالی میشه بی تو
به اسمت می رسه می لرزه قلبم
نمیدونی چه حالی میشه بی تو

هنوز درگیره رویاتم ، خرابم
توام مثله خودم درگیره دردی
قسم دادم خدا رو گریه کردم
مگه میشه عزیزم بر نگردی؟

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 195
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

بگید بباره بارون
دلم هواشو کرده
بگین تموم شدم من
بگین که برنگرده

بهش بگین شکستم
بهش بگین بریدم
نه اون به من رسید و
نه من به اون رسیدم

برهنه زیر بارون
خراب و درب و داغون
از آدما فراری
از عاشقا گریزون

بذار کسی نبینه
غرور گریه هامو
بذار کسی نفهمه
غم توو خنده هامو

بگین که برنگرده...
بگید بباره بارون
دلم هواشو کرده
بگین تموم شدم من
بگین که برنگرده

برهنه زیر بارون
خراب و درب و داغون
از آدما فراری
از عاشقا گریزون

بذار کسی نبینه
غرور گریه هامو
بذار کسی نفهمه
غم توو خنده هامو

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 176
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

پر از بغضم پر از حرف سکوتم
تورو گم کردم اما روبروتم
منو برگردون اون جایی که بودم
آخه تا کی گرفتار هبوطم؟

توو دنیایی که جایت آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمیخواد
بیا تا سر بذارم روی شونت
دلم مثل خودت تنهای تنهاست

هنوزم زخمیه سیب فریبم
اسیر این شبای نانجیبم
تو خوبی کن بیا به خلوت من
تو که میدونی من اینجا غریبم

هنوزم عکس چشمات روبرومه
نگاه تو تمام آرزومه
بذار باور کنم دستاتو دارم
نگیری دستامو کارم تمومه

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 172
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

حالا که شمع در بادم
حالا که رفته از یادم
حالا که سرده آغوشم
حالا که موجه خاموشم
منو می رنجونه دوری
نذار بمیرم اینجوری

تو رویایی و من کابوس
تو خورشیدی و من فانوس

منو جدا کن از دردم
منی که بی تو تب کردم

خوشه صدام به آوازت
خوشه پرم به پروازت
منو می رنجونه دوری
نذار بمیرم اینجوری

تو رویایی و من کابوس
تو خورشیدی و من فانوس

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 163
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

اگه گریه بذاره مینوسم
کدوم لحظه تورو از من جدا کرد
نگو اصلا نفهمیدی نگو نه
تو بودی اون که دستامو رها کرد
خودت گفتی خداحافظ تموم شد
من و تو سهممون از عشق این بود
خود تو حرمت عشق و شکستی
بریدی اخر قصه همین بود
اگه مهلت بدی یادت میارم
روزایی رو که بی تو بین شب بود
تمام سهمت از دنیا عزیزم
بذار یادت بیارم یک وجب بود
بهت دادم تمام آسمونو
خودم ماهت شدم آروم بگیری
حالا ستار ه هام دورت نشتن
منو ابری گذاشتی داری میری
بیا بگرد از این بن بست بی عشق
بذار این قصه اینجوری نباشه
چرا بذر جدایی رو چرا تو
چرا دستای تو باید بپاشه
خدا حافظ نوشتن کار من نیست
اخه خیلی باهات ناگفته دارم

 

 

تقدیم به نیـــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 168
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390
نظرات

اگه لایق عشقت نبودم
اگه خالی شد از تو وجودم
اگه پا روی عهدم گذاشتم
ولی دوستت که داشتم.........نداشتم؟
بیا از سر خط باورم کن
من عاشقو عاشق ترم کن
نمیخوام قربونی خزون شم
تو با دست خودت پرپرم کن
منو ببخش اگه کم آوردم
اگه فریب دنیارو خوردم
منو ببخش اگه از رو غفلت
دلمو به سیاهیا سپردم
نزار بیشترازین دلم برنجه
نجاتم بده از این شکنجه
بیا پیرهن عشقو تنم کن
توی تاریکیا روشنم کن
منم و غرور تیکه پاره
منم و آسمون بی ستاره
حالا سهم من از تو سکوته
حالا عاشق تو روبروته
دیگه نمیخام از تو جدا شم
دیگه نمیخوام آشفته باشم
آخه بی تو به لب رسیده جونم
دیگه قول میدم عاشق بمونم
اگه آدم خوبی نبودم
اگه یخ زده ذستایکبودم
اگه آبروی عشقو بردم
ولی چوبشو خوردم........نخوردم؟
اگه بی هدفو بی فروغم
اگه زخمی دشنه ی دروغم
اگه دلمو از عشقت بریدم
ولی داغشو دیدم.........ندیدم؟

 

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 182
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

همه همسایه ها رفتند
همه عاشق دلها رفتند
همه از خونه و کاشونه دل کندند
درون خونه بیگانگان راهی پیدا نیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

هوای باغ پاییزم
هوای باغ پاییزم
شکفتن رفته از حالم

زدم...زدم سر بس که بر دیوار
زدم سر بس که بر دیوار
تکیده بر فقس بالم
چنان بی یاور و یارم
چنان بی یاور و یارم
چنان بیگانه با خویشم
که حتی سایه ام دیگر
نمی آید به دنبالم
عزیز من...دوست

پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

 

 

تقدیم به نیــــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 180
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

بغض گریه توی چشام
حرفهای درد روی لبهام

چه جوری باید بگم من
بی تو دنیا رو نمی خوام

 

زده آتیش به وجودم
غم دور از تو نشستن

من که پیش مرگ تو بودم
تو گرفتی منو از من

http://uploadtak.com/images/ohr9nb52il95jia3j4ak.jpg

جز محبت من چه کردم

که شدی دشمن جونم

تارو پودمو سوزونده
آتشی که کردی روشن

بغض گریه توی چشام
حرفهای درد روی لبهام

چه جوری باید بگم من
بی تو دنیا رو نمی خوام

 

رفتی من غریب و تنهام
بی تو مجنونم و رسوام

تو بیا ای نازنینم
به تو خـو کرده نفسهام

فاصله بین منو تو
شــده اندازه دنیام

تو بیا ای نازنینم
تو امید بده به فردام



تقدیم به نیــــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 172
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

سکوت کن

گاهی وقتا سکوت همه ناگفته های ما رو از تو چشمامون به سادگی فریاد می زنه
پس حالا که می خوای,دل به دل این ترانه بدی
حالا که با من هم ترانه شدی
به احترام عشق
یک دقیقه سکوت

رها کن این پرنده به آسمون پریده رو
برو...
رها کن این تولد به انتها رسیده رو
برو...
بزار به حال خسته خودم بمونم و برم
سکوت آخرینمو برات بخونم و برم
جواب گریه های این دل شکسته مو نده
جواب هق هق دل به گل نشسته مو نده

دلم تو شک موندن و پاهام رو ریل رفتنه
گناه این جدا شدن نه از توئه نه از منه
نه از توئه نه از منه
حالا که پلک عاشقانه های ما نمی پره
سکوت کن
سکوت کن
سکوت حرف آخره
سکوت حرف آخر

رها کن این پرنده به آسمون پریده رو
برو...
رها کن این تولد به انتها رسیده رو
برو...
تحملم نکن ولی نگو که خسته ای ز من
برو ولی تو این ترانه حرف رفتنو نزن
اگه نشستم و عصا شدی به روی من نیار
این از خودم بریدنو به پای بی کسیم بزار

دلم تو شک موندن و پاهام رو ریل رفتنه
گناه این جدا شدن نه از توئه نه از منه
نه از توئه نه از منه
حالا که پلک عاشقانه های ما نمی پره
سکوت کن
سکوت کن
سکوت حرف آخره
سکوت حرف آخره


تقدیم به نیـــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 194
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

سراغ تورو میگیرم
سراغ تورو میگیرم ازین پنجره ی خسته
ازین خاطره ی کهنه, ازین آینه ی شکسته

سراغ تورو میگیرم از احساس تر بارون
از آهنگای قدیمی, از این لحظه ی پریشون
سراغ تورو میگیرم

بیا و مهربونی کن
بگیر دست منو بازم
تا در پناه نگاهت
قمار دلو ببازم

بیا و مهربونی کن
بمون تا همیشه پیشم
که بی تو میزنه زخمه
که دنیا تیشه به ریشم

تو اون حادثه ی خیسی
که برده دل تگرگو
تو اون حس یه لطیفی
که بسته دهن برگو

تو اون ثانیه ی سرخی
که ردت توی غروبه
بدون حاله منه خسته
فقط وقتی تویی خوبه

بمون پیش دل تنگم
تا عطر تورو بگیره
بذار عاشق قدیمی
توو آغوش تو بمیره

بیا روشنی شبهام
بیا که تنهای تنهام
بمون با منه تکیده
که من فقط تورو میخوام

 

 

تقدیم به نیـــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 162
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

حیف روزایی که بی تو به سر شد
حیف شبهایی که بی من سحر شد
تو بی من تنها من از تو تنها تر
حیف این عمری که تنها هدر شد

من سردم تو سردی دل نیمه جونه
میسوزه میسازه درب و داغونه
میلرزه حتی با چیک چیک اشکام
مثل گنجشکی که زیر بارونه
لبهامون لبخند عشقو کم داره


دلگیرن روزامون لحظه غم باره
دستاتو نظرم کن خیلی محتاجم
پاییزم میریزم رو به تاراجم
آه


من ابرم تو بارون این قصه خیسه
خورشید و بر گردون اینجا قدیسه
اعجازو بارون و باور کن وقتی
میخواد این احساسو از نو بنویسه

من ابرم تو بارون این لحظه نابه
این لحظه مخصوص ماه و مهتابه
بیدارم یا اینکه میبینم خوابه
کی نیلوفر سهم قلب مردابه
اینجا قلب ادمها بی فانوسه


رویاشون رویا نیست عین کابوسه
اینجا چشمامون تو گریه میپوسه
من جایی میخوام با تو قد بوسه
ما دستامون با هم دنیا میسازه


بی سقف و بی دیوارو بی دروازه
ما با هم هستیمو با هم میمیریم
بپر با من بپر وقت پروازه



تقدیم به نیـــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 183
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

گفتی :برم؟!
گفتم:چرا؟
گفتی پریشونی بسه
گفتی یکی دل تنگمه
خیلی برام دلواپسه
گفتی : برم؟
گفتم: برو.
اما نگفتم تا ابد
با رفتنت تویی چشام
اشک جایی حلقه بست
تنهام خیالت پیشمه
زخم دله درویشمه
هر جا بسوزم خاطرت
خاکستر آتیشمه
بی شعله میسوزم ولی
ای عشق خاموشم مکن
با من بمان با من بمان
هرگز فراموشم مکن
من قلب چاقو خورده ام
من زنده هم من مرده ام
با بودنت گل کرده ام
با رفتنت پژمور ده ام...

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 179
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

منو بگیر از این روزای در به
از این روزا از این شبهای بی ثمر
منو ببر به خاطرات رفتمون
روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر

تو کوچه ها نمیشه بی تو پرسه زد
خیابونا غریب و غم گرفته ان
کجا برم چرا نمیرسم به تو
کجایی پس چرا نمیرسی به من

حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه
کی عاشقونه می نویسه اسمتو
بدونه من هزار سال دیگه ام
بدون کسی نمیشکنه تلسمتو

چقدر حرف مونده و نمیشنوی
چقدر راه مونده و نمیکشم
ببین کجای قصه پس زدی منو
محاله بی پناه تر از این بشم

غریبگی نکن دلم غریبه نیست
همونه که برات ستاره چیده بود
بگو که یادته بگو که یادته
همون که گفتی از خدا رسیده بود

تو شونت و نمی سپاری به هق هقم
نه میگی عاشقی نه میگم عاشقم
نه تو دیگه برام اون عشق سابقی
نه من دیگه برات گل شقایقم

 

تقدیم به نیــــاز...

تعداد بازدید از این مطلب: 139
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

توی خلوت پر از همهمه ام که صدایی به صدام نمیرسه
اگه میتونی منو دعا بکن من که دستم به خدا نمیرسه
آسمونا ارزونی پرنده ها جای آسمونا یه قفس بده
همه دار وندارمو بگیر هر چی بودمو دوباره پس بده

بازم هیچ راهی به مقصد نرسید من هزار و یک شبه معطلم
تا ته جاده دنیا رفتم و بازم انگار سر جای اولم
چرا دنیا با تمام وسعتش مرحمی برای زخم من نداشت
پای هر چی که دویدم آخرش حسرت داشتنشو تو دلم گذاشت


سر رو شونه های سنگ روزگار قد این فاصله هق هق میکنم
دارم از ثانیه ها سیر میشم دارم از دوری تو دق میکنم
پشت خنده های مصنوعی من دل به این بغض گلوی من بده
روزگار سردمو ورق بزن دست مهربونتو به من بده

گم شدم توی شبی که خودمم شبی که حتی یه فانوس نداره
منو با خودت ببر به روشنی آخه هیچ کی مثل تو منو دوست نداره
لک زده دلم واسه یه همزبون شیشه دل همه سنگ شده
میدونی دلیل گریه هام چیه آی خدا دلم واست تنگ شده

تعداد بازدید از این مطلب: 177
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : یک شنبه 4 ارديبهشت 1390
نظرات

به سه چیز تکیه نکن

غرور، دروغ و عشق

آدم با غرور می تازد

با دروغ می بازد

 و با عشق می میرد

تعداد بازدید از این مطلب: 201
موضوعات مرتبط: عمومی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : جمعه 2 ارديبهشت 1390
نظرات

دنیا را بد ساخته اند، کسی را که دوست داری تو را دوست نمیدارد،کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمی داری. اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسید.

و این رنج است...

تعداد بازدید از این مطلب: 183
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : جمعه 2 ارديبهشت 1390
نظرات

افسانه ای خموش در آغوش صد فریب

گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم

خشمی که خفته در پس هر درد خنده ای

رازی نهفته در دل شب های جنگلی

تعداد بازدید از این مطلب: 152
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : جمعه 2 ارديبهشت 1390
نظرات

خدایا،خدایا...

به من توفیق تلاش در شکست ؛ صبر در نومیدی ؛ رفتن بی همراه ؛ جهاد بی سلاح ؛ کار بی پاداش ؛ فداکاری در سکوت ؛ دین بی دنیا ؛ مذهب بی عوام ؛ عظمت بی نام ؛ خدمت بی نان ؛ ایمان بی ریا ؛ خوبی بی نمود ؛ گستاخی بی خامی ؛ مناعت بی غرور ؛ عشق بی هوس ؛ تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آن که دوست بداند روزی کن.

تعداد بازدید از این مطلب: 178
موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : جمعه 2 ارديبهشت 1390
نظرات

الهی! هر که را عقل دادی چه ندادی و هر که را عقل ندادی چه دادی ؟
خدایا : عقیده مرا از دست " عقده ام"مصون بدار.
خدایا : به من قدرت تحمل عقیده "مخالف" ارزانی کن .
خدایا : رشد عقلی و علمی مرا از فضیلت "تعصب" "احساس" و "اشراق" محروم نساز.
خدایا : مرا همواره اگاه و هوشیار دار تا پیش از شناختن درست و کامل کسی قضاوت نکنم.
خدایا : شهرت منی را که:"میخواهم باشم" قربانی منی که " میخواهند باشم" نکن.
خدایا : درروح من اختلاف در "انسانیت" را به اختلاف در فکر و اختلاف در رابطه با هم میامیز. آن چنان که نتوانم این سه قوم جدا از هم را باز شناسم.
خدایا : مرا به خاطر حسد کینه و غرض در امان دار.
خدایا : خودخواهی را چندان در من بکش تا خودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.
خدایا : مرا در ایمان « اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق» باشم.
خدایا: « تقوای ستیزم» بیاموز تا در انبوه مسوولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.
خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن. لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.

تعداد بازدید از این مطلب: 170
موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : مرتضـی کریمی
تاریخ : پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390
نظرات

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند گر باطن را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید.می توان اثبات کرد وبه زمان شناساند و زنده نگاه داشت.

تعداد بازدید از این مطلب: 168
موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تعداد صفحات : 8


عشق را در زندگی فریاد می زنیم اما افسوس... که در هیاهوی بی رنگ عاطفه ها گاهی قلب را در گرو اندکی محبت می گذاریم و اینگونه قلب را بدون دریافت چیزی از دست می دهیم و ما هم می شویم یک بی عاطفه...


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود