پسرک شانزده ساله بود که براي اولين بار عاشق دختر شد. دختر قدبلند بود، صداي بمي داشت و هميشه شاگرد اول کلاس بود. پسر خجالتي نبود اما نمي خواست احساسات خود را به دختر ابراز کند، از اينکه راز اين عشق را در قلبش نگه مي داشت و دورا دور او را مي ديد احساس خوشبختي مي کرد.