نفر دوم که از چهارچوب درب میگذشت میخ را دید، ولی بی توجه به آن گذشت.
نفر سوم میخ را دید و پیش خود گفت وقتی کارم تمام شد، بر می گردم و میخ را از چهارچوب درب بر میدارم تا برای کسی خطر ایجاد نکند.
نفر چهارم به محض رویت میخ و شناخت خطر میخ در محل تردد، بلافاصله میخ کشی آورد و میخ را درآرود و سپس به کار خود رسیدگی کرد.
شرح حکایت هر فردی نسبت به مسایل واکنشی دارد...
نفر اول مانند افراد با درجه شناخت پایین و بی توجه به محیط پیرامون خود.
نفر دوم شناخت پیدا کرد، ولی مسوولیت پذیری نسبت به خطرات آن مساله برای دیگران را نداشت.
نفر سوم، دارای شناخت و مسوولیت پذیری بود، ولی وقت شناسی نداشت و پی به اهمیت و ضرورت مساله نبرده بود.
نفر چهارم فردی با درجه شناخت بالا، مسوولیت پذیر، وقت شناس، درک بالا نسبت اهمیت مسائل و خطرات محیطی و اینکه اهل عمل.
عشق را در زندگی فریاد می زنیم
اما افسوس...
که در هیاهوی بی رنگ عاطفه ها
گاهی قلب را در گرو اندکی محبت می گذاریم
و اینگونه قلب را
بدون دریافت چیزی از دست می دهیم
و ما هم می شویم یک
بی عاطفه...